Business Intelligence یا هوش کسب و کار (BI) شامل یک بررسی دقیق از عملیات گذشته، حال، تاریخچهای از عملیات و دادههای جمع آوری شده است. Business Analysis یا آنالیز کسب و کار (BA) در مورد استفاده از دادهها برای شناسایی چالشهای فعلی و پیشبینی مشکلات آینده و گرایشات تجاری برای دستیابی به بهرهوری بهتر؛ بیشتر و آینده ای پایدار است.
با ظهور بیگ دیتا و تجزیه و تحلیل های پیشبینی؛ BI و BA تغییرات زیادی را تجربه کرده اند و به عنوان ابزارهای مدیریت داده بسیار حائز اهمیت هستند. در حالی که تمرکز اصلی BI نظارت بر دادهها به منظور ایجاد زمینهای برای بینش موثرتر است؛ BA به تفسیر و پیادهسازی صحیح دادههای بدست آمده وابسته است تا راهی برای عملکردهای عملیتر را ایجاد کند؛ که بدیهی است آنالیز تجاری (BA) آینده نگرانهتر است.
تحلیل کسب و کار در مقایسه با هوش تجاری شاخصی پرمعناتر است
از آنجا که تحلیل کسب و کار برای نشان دادن دادهها؛ برای نشان دادن آمار رشد یا کاهش سرعت رشد، به جنبههای مختلفی متکی است؛ ماهیت آن توصیفی تر و گسترده تر از هوش تجاری است. BA دادههای مربوط به گذشته و حال را کنترل میکند تا بینشی در مورد عملیات فعلی؛ نیازها و اولویتهای مشتری را بدست آورد و فقط آنچه را که یافته است را گزارش نمیدهد. بنابراین میتوان آیندهنگری بسیار مهم به موقع و دقیقتری را داشت. این نتایج تجزیه و تحلیل باید اجرا شود تا عملیات ساده شود و شرکتها بتوانند به سمت دستیابی به عملکرد بیشتر حرکت کنند.
این در حالی است که هوش تجاری بسیار متفاوت عمل میکند. چون بیشتر تکنیکال است و نیاز به پردازش دادههای ساختاریافته و غیرساختاریافته دارد.
به بیان ساده؛ هوش تجاری به "چه" پاسخ میدهد و به تحلیل کسب و کار کمک میکند تا پاسخ "چرا"، "چه زمانی" و "چگونه" را تفسیر کند.
تحلیل کسب و کار آینده نگرتر است
از آنجا که هوش تجاری به طور کلی به جمع آوری دادهها متکی است؛ معمولا معطوف به ایجاد رشد فوری تولیدی است، در حالی که تحلیل کسب و کار یک فرآیند پایدار است. تحلیگران کسب و کار دائما در حال تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده توسط واحدهای اطلاعاتی کسب و کار هستند تا بهترین گزینهها را برای عملکرد بهتر آینده مشخص کنند.
هوش تجاری از داده کاوی؛ گزارشگیری, پردازش تحلیلی برای ایجاد استراتژیهای تجاری موثرتر استفاده میکند که به نوعی روی تحلیل کسب و کار تاثیر میگذارد. اما باز هم؛ بدون BA هیچ راهی برای تشکیل استراتژیهای موثر وجود ندارد. BA همچنین بسیار برنامهریزی شده و با هدف برنامهریزی مجدد عملیات آینده و کمک به دستیابی به سود بیشتر انجام میشود.
بیشتر تمرکز BI روی پیادهسازی عملی و تفسیر موثر دادههای بدست آمده و استفاده واقعی آنها به منظور دستیابی به بینشی بهتر است. در حالی که تحلیلگران با سیستمی کار میکنند که هدف آن تامین آینده و کمک به درک چالشهای پیشرو است که تحلیل کسب و کار را بسیار آینده محور میکند.
BI با محدودیتهایی همراه است که BA غالبا آنها را ندارد
از آنجا که هوش تجاری تا حد زیادی به دادهها متکی است؛ وقتی مجبور است با دادههای نیمه ساختاریافته یا غیرساختاریافته کار کند؛ با چالشهایی روبرو میشود. دادههای غیرساختاریافته نوعی داده است که در یک مدل داده قابل توجه یا از قبل برنامهریزی شده نمیگنجد و از دادههای بی ربط زیادی تشکیل شده است. دادههای نیمه ساختاریافته، نوعی داده است که مطابق با فرمت استانداری که تفسیر آنها را ساده تر میکند عمل نمیکند و این مانعی برای هوش تجاری است.
به همین دلیل؛ وقتی که صحبت از کار با دادههای خام میشود؛ هوش تجاری با محدودیتهایی همراه است. وقتی نوبت به ارزیابی دادههای غیرساختاریافته می رسد؛ معمولا هیچ ابزار استانداردی وجود ندارد که دسترسی و تفسیر دادههای نیمه یا غیرساختاریافته را امکان پذیر کند. این چیزی نیست که آنالیزگران تجاری مجبور باشند مستقیما با آنها سر و کار داشته باشند؛ از آنجا که کار آنها به محاسبات و ابزارهای ساخت استراتژی و مهارتهای ذهنی حل مسئله، متکی است در اصل مسیرهای لازم برای پیادهسازی هوش تجاری را روشن میکنند.
هوش تجاری اطلاعات مربوط به دادهها را تولید میکند اما نمیتواند دادهها را ایجاد و یا حتی به بینش تبدیل کند چون این وظیه یک آنالیزر است. رفتار BI و BA با داده تفاوت اصلی بین این دو ابزار کسب و کار را تعریف میکند.
برای تصمیمگیری؛ BA بسیار مهمتر از BI است
شرکتهایی که دارای مقیاس بزرگ هستند تقریبا کاملا به تیم ماهر آنالیزکنندگان وابسته هستند که میتوانند چالشهای پیشرو یا نوسانات بازار و یا حتی افت سهام را پیشبینی کنند. درک این نکته مهم است که یک آنالیزر با کمک هوش تجاری به همه اطلاعات خود دسترسی پیدا میکند؛ اما تفسیر این اطلاعات به یک منبع مفید فقط با تجزیه و تحلیل امکانپذیر است؛ چون تحلیل کسب و کار؛ الگوهای رشد؛ تغییرات اقتصادی را بررسی میکند و همچنین بازار را به شدن بررسی میکند و بسته به تاریخچه شرکت، عملکرد فعلی و همچنین اولویتهای سازمان یک تصمیم آگاهانه اتخاذ میکند.
تجزیه و تحلیل پیشبینیها در واقع میتواند شما را به سمت برخی از الگوهای رفتاری سوق دهد که میتواند به عنوان بینشی مهم در مورد بهترین روش برتری شرکت شما عمل کند. بنابراین وقتی نوبت به تصمیمگیریهای مهم می رسد، دیدگاه تحلیلی بسیار مهم است؛ چون نه تنها در مورد وضعیت فعلی یک شرکت اطلاعات به شما اطلاعات میدهد بلکه میتواند آینده را ببیند.
تفاوت در فناوریها و ابزارها
از آنجا که تحلیل کسب و کار و هوش تجاری بسیار متفاوت هستند؛ تعجب آور نیست که آنها به مجموعههای بسیار متفاوتی از ابزارها وابسته باشند. به عنوان مثال، علاوه بر بیگ دیتا؛ هوش تجاری میتواند از فناوریهایی مانند MicroStrategy استفاده کنند که به طور کلی شما را به یک داشبورد بسیار سریع روبرو میکند که میتواند به شما در کنترل فرایندهای فعلی و ترندهای رو به رشد کمک کند و حتی روشهای بیشتری را برای بهرهوری بهتر ارائه میدهد.
سپس ابزارهای تحلیلی مبتنی بر وب وجود دارند که در واقع به هوش تجاری کمک میکنند چون گزارشگیری فوری را امکان پذیر میکنند و به کاربران اجازه میدهند با هم ارتباط برقرار کنند و طوفان فکری داشته باشند و حتی با تصویرسازیهای درجه یک به شما کمک میکنند تا کار را به صورت سادهتری پیش ببرید.
در حالی که تحلیل کسب و کار؛ ابزارهای تجاری با دامنه بسیار گستردهتری دارند و از نظر تکنیکال باید صحت کافی داشته باشند. مانند ابزارهای تولید نمونه اولیه. ابزارهای مدیریت کار به شما کمک میکنند تا برای همه یافتههای جدید؛ ابزارهای مدیریت کار بلادرنگ؛ ابزارهای فرمتبندی سریع در اختیار داشته باشید و اطلاعات بیشتری در مورد ابزارهای تحلیل کسب و کار داشته باشید.
برای تحلیل کسب و کار؛ یادگیری مهمتر از گذشته است
یک جنبه مهم از تحلیل کسب و کار؛ بررسی الگوهای مالی قبلی یا تغییر بازار یا رفتار شرکتها است که به تحلیلگران کمک میکند تا در مورد گزینههای موجود و عملی؛ بینش داشته باشند. هوش تجاری ممکن است از دانش صحیح الگوهای صنعت گذشته بهرهمند شود؛ اما از آنجا که مهمترین کار، جمعآوری دادهها است و در واقع استخراج از طریق دادههای تازه به همان اندازه لازم نیست. اما تحلیل کسب و کار فرآیند متنوعتری را شامل میشود زیرا باید تمام عوامل؛ گذشته؛ حال و همچنین آینده را به طور بالقوه در نظر بگیرد. این یک مطاله مداوم از عملکرد تجاری قبلی است که در واقع به شرکت کمک میکند تا مجموعه جدیدتری از سیاستهای خود را بسنجد و آنها را به سمت یک روش موثرتر بهرهوری هدایت کند.
BI میتواند کسب و کار را مدیریت کند اما BA میتواند کسب و کار را تغییر دهد
کارشناسان به اتفاق موافق این موضوع هستند که هوش تجاری دادههایی که به شرکتها کمک میکند تا در راس امور باشند را ارائه میدهد. اما تحلیل کسب و کار میتواند به طور موثری یک کسب و کار را ایجاد و یا از بین ببرد و در واقع تغییرات بسیاری را در مدل کسب و کار ایجاد میکند.
توجه به این نکته مهم است که هوش تجاری و تحلیل کسب و کار هر دو راه حلهای مدیریت داده هستند و در نهایت باید با دادهها کار کنند. اما تجزیه و تحلیل موارد بیشتری را شامل میشود زیرا هوش انسان و بینش فردی را درگیر میکند تا در مورد عملیات بعدی نتیجه گیری کند. همچنین BI داده ایجاد نمیکند بلکه روی دادههایی که از قبل وجود دارد کار میکند. در حالی که تحلیل کسب و کار با بینشها و آیندهنگری ارتباط دارد و این میتواند بسیار ذهنی باشد.
سایر تفاوتهای هوش تجاری و تحلیل کسب و کار
- Business Intelligence از دادههای گذشته و فعلی استفاده میکند در حالی که Business Analytics از دادههای گذشته برای استخراج بینش و اجرای عملیات تجاری که نیازهای مشتری را برانگیخته و بهرهوری را افزایش میدهد استفاده میکند.
- هوش تجاری بیشتر روی گزارشگیری دادههای تجزیه و تحلیل شده تمرکز میکند در حالی که تحلیل کسب و کار روی چندین ابزار متمرکز است که برنامههای عملیاتی مختلفی را با استفاده از ابزارهای مختلف انجام میدهند.
- هوش تجاری تقریبا در زیر تحلیل کسب و کار قرار دارد که خود تحلیل کسب و کار شامل هوش تجاری؛ انبارهای داده؛ مدیریت اطلاعات؛ برنامههای سازمانی و حاکمیت؛ تطابق با ریسک و امنیت است.
- Business Intelligence روشی برای تجزیه و تحلیل دادههای فعلی است در حالی که Business Analytics گزارشهای هوش تجاری را به عنوان ورودی دریافت میکند و از آنها برای تجزیه و تحلیل و پردازش اطلاعات استخراج شده به روش پیچیدهتر و همچنین تجسمسازی دادههای آنالیز شده استفاده میکند.
- هوش تجاری از تجزیه و تحلیل آمار؛ تجزیه و تحلیل پیشبینی و مدلسازی پیشبینی برای تعیین فوایند فعلی و پی بردن به دلایل اتفاقات فعلی استفاده میکند. در حالی که تحلیل کسب و کار هیچ کنترلی روی مقدار زیادی از دادهها (به منظور بازیابی؛ تجزیه و تحلیل؛ گزارش و انتشار دادهها) ندارد.
- هوش تجاری بیشتر از داشبورد رابط کاربری برای انجام تجزیه و تحلیل و عملیات تشکیل شده است در حالی که تحلیل کسب و کار ابزارهای زیادی برای کار دارد و همچنین برای انجام کارها به برخی از دانشهای نرم افزاری نیاز دارد.
- هوش تجاری به ایجاد تغییر و تحولات بیشتر برای تبدیل بینش دادهها؛ از اطلاعات یا بینش مربوط به خود داده استفاده میکند و از طرف دیگر تحلیل کسب و کار شامل روش حل مسئله با استفاده از فناوریها برای تبدیل دادههای خام به یک روش معنا دار است. تا راهحل را به روشی ساده تبدیل کنید.
- هوش تجاری را می توان بیشتر برای دادههای ساختاریافته از برنامههای سازمانی مانند سیستمهای نرم افزار مالی یا برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) تا اطلاعات مالی گذشته یا تراکنشهای مالی گذشته در زمینههای زنجیره تامین و عملیات؛ استفاده کرد و بینش کسب کرد. تحلیل کسب و کار را میتوان با استفاده از دادههای نیمه ساختار یافته و غیرساختارسافته انجام داد و از تفسیر آنها برای دستیابی به دادههای معنادار استفاده کرد.
- هوش تجاری برای بدست آوردن بینشها، دادهها را با همان فرمت استفاده میکند؛ در حالی که تحلیل کسب و کار دادههای موجود را به اشکال یا عناصر مختلف تبدیل میکند و آنها را به عنوان یک کل مطالعه میکند تا برخی از بینشها را از آنها استخراج کند.
- در هوش تجاری، دادهها میتوانند به ترتیب به صورت گزارش یا جداول و یا داشبورد برای کابران مختلف مانند مدیران و تحلیلگران تولید شوند در حالی که تحلیل کسب و کار از قابلیتها و اطلاعات هوش تجاری قبلی استفاده میکند تا کارامدی را افزایش دهد.
- هوش تجاری محتوای دادههایی است که با خود دارید در حالی که تحلیل کسب و کار روشی است که شما برای استفاده از این دادهها بکار میبرید تا اطلاعات را از آن استخراج کنید.
- در هوش تجاری همه چیز درباره دستیابی به بیک دیتا است, تحلیل کسب و کار در مورد استفاده از جدیدترین متدلوژیهای مختلف فناوری برای مدیریت بیگ دیتاها است.
- هوش تجاری برای مدیریت موثر کسب و کار است در حالی که تحلیل کسب و کار روشی برای تغییر کسب و کار به منظور دستیابی به بهرهوری بیشتر و کارایی عملیات است.
- از آنجا که هوش تجاری زیر مجموعه تحلیل کسب و کار است ؛ BA محبوبت بیشتری دارد و توجه کاربران تجاری را به خود جلب میکند.
- هوش تجاری شامل ابزارها و روشهای مختلفی است که در مراحل آنالیز دادهها استفاده میشوند. متداولترین ابزارها شامل گزارش دادهها؛ تجزیه و تحلیل بلادرنگ, پردازش تحلیلی آنلاین؛ تجزیه و تحلیل آنلاین؛ و غیره است و تحلیل کسب و کار شامل مراحل مختلفی است به طور مثال تجزیه و تحلیل SWOT؛ استفاده از مدلسازی موردی؛ مدلسازی پیشبینی؛ مدلسازی دادههای کاربر؛ تجزیه و تحلیل نیاز؛ تجزیه و تحلیل نیاز عملکرد و غیر عملکردی و غیره.
جدول تفاوتهای هوش تجاری و تحلیل کسب و کار
در ادامه جدول مقایسه هوش تجاری و تحلیل کسب و کار آورده شده است:
اصول مقایسه | هوش تجاری | تحلیل کسب و کار |
تعریف | گذشته و حال را تجزیه و تحلیل میکند تا نیازهای فعلی کسب و کار را برانگیزد. | دادههای گذشته را تجزیه و تحلیل میکند تا کسب و کار فعلی را هدایت کند. |
موارد استفاده | برای اجرای عملیات کسب و کار فعلی | برای تغییر عملیات کسب و کار و بهبود بهرهوری |
عملیات | برای عملیات کسب و کار فعلی | برای عملیات کسب و کار آینده |
ابزارها | SAP Business Objects, QlikSense, TIBCO, PowerBI و غیره | Word processing, Google docs, MS Visio, MS Office Tools و غیره. |
برنامه های کاربردی | برای اجرای عملیات کسب و کار فعلی به شرکتهای مقیاس بزرگ اعمال میشود. | برای شرکتهایی کاربرد دارد که رشد و بهرهوری آینده را مورد هدف قرار میدهند |
زمینه | زیرمجموعه تحلیل کسب و کار است | شامل انبار داده ، مدیریت اطلاعات و غیره است. |
نتیجه گیری
تفاوت هوش تجاری و تحلیل کسب و کار در توانایی آنها در شکل دادن به یک کسب و کار است. چیزی مانند تجزیه و تحلیل پیشبینی ها میتواند یک شرکت را تا سطوح جدیدی ارتقاء دهد. در حالی که هوش تجاری بسیار محدود به جمعآوری دادهها است. علاوه بر این؛ تحلیل کسب و کار در حال حاضر یکی از پر درآمدترین قسمتهای شغلی است و کارشناسان تایید میکنند که نه تنها یکی از پرطرفدارترین گزینههای شغلی است بلکه در دهه آینده؛ فرصتهای شغلی تحلیل کسب و کار دو برابر خواهد شد. که بدان معناست که زمان خوبی برای کشف بیشتر کارشناسان است.
به راحتی میتوانید با ما تماس بگیرید تا با کارشناسان ویترای در زمینه امکان سنجی، پیاده سازی و استقرار هوش تجاری در مجموعه خود، مشورت بگیرید یا اطلاعات تماس خود را برای ما بگذارید تا در سریع ترین زمان ممکن با شما تماس بگیریم.