حس ششم

اعتماد به داده‌ها همچنان جزو اصلی‌ترین نگرانی‌های مدیران است؛ اما هنوز دو سوم از مدیران در هنگام تصمیم‌گیری، داده‌ها را در درجه اول مورد توجه قرار نمی‌دهند.

بزرگترین شرکت‌ها ممکن است ادعا کنند که آنها به طور فزاینده‌ای از داده‌ها برای پیشبرد تصمیمات خود استفاده می‌کنند و سرمایه‌گذاری زیادی را برای اولیت قرار دادن داده‌ها در سازمان خود انجام می‌دهند؛ اما در واقع؛ دو سوم از مدیران هنوز به تصمیم‌گیری بر اساس ندای درونی (حسس ششم) خود اعتماد می‌کنند.

این تنها یکی از بینش‌های موجود در گزارش State of Data Culture (وضعیت فرهنگ داده) جدید Alation است. این تحقیق که توسط Wakefield Research انجام شده است؛ 300 رهبر تحلیل‌کننده و رهبر داده را در شرکت‌هایی که بیش از 2500 کارمند در ایالات متحده؛ انگلستان؛ آلمان؛ سوئد؛ نروژ و دارنمارک دارند را مورد بررسی قرار داده است؛ ارزیابی پیشرفت شرکت‌ها در ایجاد فرهنگ داده در سازمان ها نشان داده است که چالشی که این شرکت‌ها با آن مواجه هستند استقبال از تصمیم‌گیری مبتنی بر داده و پیشرفتی است که آنها در استفاده از داده‌ها برای ایجاد ارزش تجاری برای سازمان‌های خود دارند. Alation که یکی از پیشگامان کاتالوگ داده و ارائه‌دهنده راه‌حل‌های هوش داده است بیان می‌کند که قصد دارد هر 4 ماه یک‌بار گزارشات بروزرسانی کند.

این گزارش که شاخص فرهنگ داده (DCI) نامیده می‌شود به ارزیابی موقعیت سازمان‌هایی که بر اساس داده‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند می‌پردازد. این شاخص دارای سه مولفه‌های  امتیازدهی (امتیاز 0 تا 4) است :

  • توانایی پیدا کردن داده‌ها (جستجو و کشف داده‌ها)
  • توانایی تجزیه و تحلیل درست؛ تفسیر و نتیجه‌گیری از داده‌ها (سواد داده)
  • قابلیت‌اطمینان و پاسخگویی دارایی‌های داده که شامل انطباق با سیاست‌ها و مقررات می‌باشد (حاکمیت داده)

اوضاع شرکت‌ها چگونه است؟ چندان خوب نیست. فقط 12 درصد از شرکت‌ها امتیاز A کسب کردند. دو سوم از شرکت‌ها امتیاز C,D یا F را بدست آورند. در این گزارش “قطع ارتباط فرهنگ داده” حائز اهمیت تلقی شده است. رهبران داده تصور می‌کنند که آنها عملکرد بهتری نسبت به محققان بدست خواهند آورد. بیش از نیمی (58 درصد) از رهبران داده‌ها امتیاز بالاتری نسبت به ویک فیلد به خود اختصاص دادند.

وقتی که پرسشگر Alation و CDAO Aaron Kalb از این شرکت‌ها سوال کردند که علت این قطع ارتباط چیست؛  فرض شد که بزرگترین عالت فقط “روان انسان” باشد. ما با ارزیابی خود و به صورت تخمینی پیش می‌رویم (به خصوص وقتی که با یک حقیقت ناراحت کننده در مورد خودمان مواجه می‌شویم). به تلاش برای تخمین تعداد صندلی‌های یک استادیوم فکر کنید، شما سعی می‌کنید که صندلی‌های یک قسمت و بعد قسمت‌های دیگر را تقریبا بشمارید.

روش محاسبه DCI یک قانون ساده است که برای اندازه‌گیری دقیق‌تر وضعیت واقعی فرهنگ داده در یک سازمان استفاده می‌شود. با مشاهده هر یک از سه جنبه مهم به طور جداگانه و فکر کردن در مورد نفوذ به سراسر بخش‌ها، شما تصور دقیق تر ( و نتیجه دقیق تر) نسبت به تخمین زدن خواهید داشت.

عوامل موفقیت

این گزارش چند عامل موفقیت را پیدا کرد. از بین شرکت‌هایی که امتیاز A یا B کسب کردند؛ 59 درصد فرهنگ داده‌ها را تقویت می‌کنند که برای همگکری بین تجارت و تیم‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها ارزش قائل است. فقط 44 درصد از شرکت‌هایی که امتیاز DCO پایین‌تری دارند این کار را انجام می‌دهند. شرکت‌های دارای رتبه بالاتر هم احتمالا حاکمیت داده‌ها را در زمان استفاده؛ مدیریت می‌کنند. 92 درصد از شرکت‌های دارای رتبه‌بندی در یک سوم اول شرکت‌های مبتکر قرار می‌گیرند و به داده‌های بیشتری دسترسی دارند (به طور کلی 78 درصد ).

وقتی که شرکت‌ها با چالش مواجه می‌شوند؛ فقط 40 درصد از مدیران در یک سوم پایین قرار می‌گیرند و عدم رهبری مناسب به عنوان مهمترین چالش آنها بیان می‌شود.

جستجوی داده‌های قابل اعتماد

از هر 10 نفری که در این گزارش نظرسنجی شرکت کردند؛ 9 نفر آنها گفته‌اند که مدیران سطح C آنها حداقل بعضی اوقات داده‌هایی را که آنها استفاده می‌کنند را زیر سوال می‌برند؛ و بیش از نیمی از آنها (56 درصد) گفته‌اند که این اتفاق در اغلب و با در تمام اوقات اتفاق می‌افتد. هر چه سطح سازمان بالاتر باشد، پاسخ دهندگان بیشتری از داده‌ها استفاده می‌کنند. یک سوم (32 درصد) پاسخ‌دهندگان سطح C می‌گویند که پرسش داده‌ها غالبا و یا در بیشتر مواقع اتفاق می‌افتد اما از این مقدار مدیران اجرایی 53 درصد و مدیران دیگر 72 درصد را تشکیل می‌دهند.

این موضع می‌تواند توضیح دهد که چرا از هر 3 رهبر داده؛ 2 نفر می‌گویند که همین مدیران هنگام تصمیم‌گیری تجاری؛ داده‌ها را نادیده م‌ گیرند و بیشتر به حس ششم یا احساس دورنی شان اعتماد می‌کنند. شاید با برخی شجاعت‌ها؛ مدیران سطح C داده‌ها را نادیده بگیرند چونکه آنها معتقدند که حس ششم و احساسات دورنی آنهاست که موجب متمایز شدن تصمیمات‌شان می شود (42 درصد). یک سوک دیگر (35 درصد) به ناکافی بودن همکاری‌ها اشاره می‌کنند (توسط همان درصدی که می‌گویند از حس ششم‌شان استفاده می‌کنند) و این به این خاطر است که این افراد عادت کرده‌اند کارها را به روش خودشان انجام دهند.

تغییر تصمیم‌گیری بر اساس حس ششم به تصمیم‌گیری بر اساس داده

به نظر می‌رسد که این حس ششم یا احساس دورنی در تیتر گزارشات جا افتاده است. ما از CDAO Kalb سوال کردیم که چه عملکردهایی باعث شده است که این مدیران به این باور برسند که حس غریزی آنها بهتر از داده‌ها است؟

حس ششم ما در واقع موتورهای پیشنهاددهنده قدرتمندی هستند که از در طول تاریخ تکامل ما وجود داشته‌اند و در مورد داده‌های تجربی جمع آوری شده در کل زندگی ما اطلاع دارند. تصمیم‌گیری بر اساس احساس درونی بر اساس داده‌های کمی ایجاد می‌شود و در صورت نیاز به تصمیم‌گیری در کمتر از یک ثانیه این تصمیم‌گیری‌ها بر اساس داده‌های تجربی انجام می‌شود؛ این اتفاق زمانی که داده‌های عددی پیش روی ما محدود، قدیمی و یا مشکوک هستند نیز اتفاق می‌افتد.

با این حال؛ غالبا غرایز؛ ما را به سمت اشتباهی از تصمیم‌گیری می‌برند، چون زمان حال مانند گذشته نیست و جهان به گونه‌ای تغییر کرده است که تعصبات؛ مشاهده این تغییرات را دشوار می‌کند.

با سرمایه گذاری روی جستجو و کشف داده‌ها؛ می‌توانیم به داده‌ها به راحتی دسترسی پیدا کنیم؛ بنابراین تصمیات مبتنی بر داده می‌توانند به سرعت اتخاذ شوند.

با سرمایه‌گذاری روی برنامه‌های کیفی داده می‌توانیم میزان بدبینی افراد به داده‌ها را کاهش دهیم؛ بنابراین این داده‌ها را جدی می‌گیرند و بهانه‌های کمتری دارند.

در نهایت؛ با سرمایه گذاری روی سواد داده‌ها می‌توانیم به افراد کمک کنیم تا داده‌ها را به خوبی تفسیر کنند و از تفسیرهای گمراه کننده احتمالی جلوگیری کنیم ( با انتخاب نتایج دقیق و نادیده گرفتن نتایج جعلی و فیک) و فقط بر داده‌های تایید شده تکیه کنیم (پذیرش‌های داده‌های واقعی و رد داده‌های نامناسب).

تاثیر COVID-19

بقیه گزارش؛ به بررسی تاثیر COVID-19 روی اتکا به داده‌ها، نحوه استفاده از داده‌ها و تغییر در استفاده از ابزارهای هوش تجاری؛ تجسم داده‌ها و کاتالوگ داده‌ها می‌پردازد.

Kalb خاطر نشان کرد: این تحقیق به طور غیر منتظره‌ای نشان می‌دهد که 70 درصد از مدیران سطح C بعد از بیماری همه‌گیر کوید 19 بیشتر از داده‌ها استفاده می‌کنند؛ سازمان های بیشتر از هر موقع دیگر از ابزارهای هوش تجاری و تجسمی استفاده می‌کنند. به نظر من جالب است که در استفاده از کاتالوگ‌های داده هم جذابیت‌های زیادی به وجود آمده است و این به دلیل جهش در تغییرات پرسنلی؛ کار از راه دور و پرسش‌های مربوط به وضعیت جدی ما است. این موضوع ممکن است این واقعیت را نشان دهد که نه تنها پاسخ به درخواست داده‌های قدیمی بیش از هر زمان دیگری است (چون پاسخ‌ها متفاوت و همیشه در حال تغییر هستند) بلکه این بحران پرسش‌های کاملا جدیدی را ایجاد می‌کند که افراد سازمان را ملزم می‌کند مجموعه داده‌های جدیدی که از قبل با آن هیچ آشنایی ندارند را پیدا؛ درک و به آنها اعتماد کنند.

انتظارات و سوپرایزها

Upside از Kalb سوال کرد که چه نتایجی با انتظارات وی انطباق داشته و چه عواملی باعث سوپرایز و تعجب وی شده است.

90 درصد سازمان‌ها گزارش داده‌اند که تصمیم‌گیرندگان به طور معمول داده‌هایی که به آنها ارائه شده است را زیر سوال می‌برند. این تعجب آور نیست و در واقع اطمینان بخش هم هست. شک و تردید بخشی از فرهنگ داده قوی است؛ افراد باید در مورد اندازه مجموعه داده‌ها، نمونه‌ها؛ روش‌ها و غیره به خود شک راه دهند. با این حال من از این که دو سوم سازمان‌های C-Suite گاهی و یا در تمام مواقع داده‌ها را نادیده می‌گیرند؛ متعجب و کمی نامید و نگران شدم. اگر قرار است که داده‌ها نادیده گرفته شوند پس چرا آنها را جمع آوری می‌کنید؟

فقط چند سال پیش بود که بسیاری از سازمان‌های بزرگ CDO نداشتند. من تعجب کردم و خوشحال شدم که بیش از 85 درصد از سازمان های شرکت‌کننده دارای یک رهبر داده سطح C هستند و بیش از دو برابر تعداد آنها دارای عنوان CDAO (به جای CDO) هستند. این نشان‌دهنده سرعتی درک سازمان‌ها از این موضوع است که نه تنها مدیریت داده‌ها بلکه استخراج داده‌ها برای بینش و ارزش تجاری بسیار حائز اهمیت است.

بهترین روش‌ها برای بهبود امتیاز CDI

Kalb برای افزایش امتیازات خود چه پیشنهادی‌هایی را به شرکت‌های درجه C یا کمتر توصیه می‌کنید؟

اول اینکه شرکت‌ها برای موفقیت نیاز به کارمندانی دارند. آنها باید یک CDAO قوی و متمرکز را گزارش دهند که به مدیر عامل گزارش داده شود؛ بنابراین داده‌ها به عنوان قدرت هر کسب و کاری شناخته می‌شود. اطمینان حاصل کنید که این شخص در هر بخش و واحد نمایندگانی دارد.

این گزارش نشان می‌دهد؛ سازمان هایی با چنین ساختاری؛ فرهنگ داده توسعه‌یافته‌تری دارند. علاوه بر این سازمان‌هایی که دارای بالاترین امتیازات هستند؛ از داده‌ها برای بهبود تجارب مشتری و تولید محصولات جدید استفاده کرده‌اند (با نوآوری‌هایی در زمنیه هدایت عملیات و خدمات مشتری).

سپس؛ این شرکت‌ها باید برای جستجو و کشف داده‌ها؛ سواد داده‌ها و کیفیت داده‌ها روی نرم افزارها و برنامه ها سرمایه‌گذاری کنند تا افراد بتوانند داده‌های قابل اعتمادتر و مرتبط تر را پیدا کنند و آنها را به درستی تفسیر کنند.

آنها باید همکاری بین  افراد داده و افراد تجاری را تقویت کنند؛ داده‌ها و فرا داده‌ها را به مرحله استفاده برسانند و در نهایت اهدافی را تعیین کنند و میزان پیشرفت را به طور مداوم بسنجند.

یک قدم تا داده محوری

کافیست اطلاعات تماس خود را وارد کنید. ما با شما تماس خواهیم گرفت.

یک قدم تا داده محوری فاصله دارید

کافیست فرم زیر را تکمیل کنید.