امروزه در بسیاری سازمانها؛ در مورد CEOها، CDOها و سایر مدیرانی میشنویم که تلاش میکنند از شرکتهای خود برای استخراج دادههای بیشتر استفاده کنند. مطمئنا یک هدف ارزشمند و مهم برای بقای سازمانها در این دادهها نهفته است. با این حال، دادهها و تجزیه و تحلیلهای داده توسط کاربران تجاری به طور صرف شرکتی را مبتنی بر داده نمیکند. دسترسی ساده به این داراییهای ارزشمند به این معنی نیست که کابران (حتی کاربران باهوش) میتوانند دادهها و تجزیه و تحلیلها را به صورتی قابل درک و زیرکانه استفاده کنند و از دانش و بینش لازم برای بهبود سازمان استفاده میکنند.
اما چه چیزی برای اصلاح این وضعیت لازم است؟ کل شرکت باید “سواد داده” داشته باشد. همانطور که سواد ما را قادر به خواندن؛ نوشتن و درک متن یک نوشته میکند، سواد داده هم میتواند ما را قادر به استخراج معنا از دادهها و تجزیه و تحلیلها کند. سواد داده به طور رسمی در ویکی پدیا این چنین تعریف شده است: “توانایی خواندن، کار کردن، تجزیه و تحلیل و استدلال از دادهها. دقیقا مانند سواد که به عنوان یک مفهوم کلی استفاده میشود، سواد داده روی تواناییها مربوط به کار روی دادهها تمرکز میکند که شامل درک معنای دادهها از جمله توانایی خواندن نمودارها و چارتها (تجسم) و همچنین نتیجه گیری از دادهها است.”
افراد با سواد داده میدانند که از چه دادههایی برای اهداف خاص استفاده کنند؛ درباره دادههای به دست آمده از تجزیه و تحلیلهای انتقادی دادهها استفاده میکنند؛ دادهها و تجزیه و تحلیلهای ارائه شده یا گمراهکننده را تشخیص میدهند و روشها و نتایج کلی تجزیه و تحلیل را درک میکنند.
علاوه بر این، نیاز به سواد داده و تصمیمگیری مبتنی بر داده، نسل جدیدی از کارکنان را ایجاد کرده است که در شرکت به عنوان مفسر (افرادی که تجسم باطنی و نتایج داده را برای پرسنلی که سواد داده کمی دارند را به هوش تجاری معناداری تبدیل میکنند) خدمت میکنند. این منابع ارزشمند آنچه را که برای شرکت اتفاق میافتد و عواقب اقدامات آن را از طریق داستان نویسی داده (با استفاده زبان تجاری مشترک، نمودارها و چارتهای ساده) توضیح میدهند.
یک سازمان با سواد داده؛ به جای اینکه بر اساس حدس و تعصب تصمیمگیری کند بر اساس واقعیتها و تجزیه و تحلیلهای واقعی این کار را انجام میدهد. درک بهتر پیش بینیها و تجزیه و تحلیلها منجر به استراتژیهای بهتر و نتایج موفقیت آمیزتر کسب و کار میشود.
این مقاله چگونگی داشتن سواد در زمینه دادهها و آنچه یک سازمان مدرن برای پشتیبانی از سواد داده نیاز دارند را بیان میکند. سواد داده اقدامات عملی را فراهم میآورد که سازمان شما برای تبدیل شدن به یک سازمان داده محور و با سواد داده بدانها نیاز دارد.
هنگامی که عناصر مهم سواد داده را درک کردید، وقت آن است که به سراغ مسائل سختتر برویم. چگونه یک سازمان به یک سهامدار ثابت برای ارتقاء سواد داده تبدیل میشود؟ چگونه این ایده را در همان مرحل جوانهزدن به دست آوریم و اطمینان حاصل کنیم که شکوفا شدن و گستردهشدن آن روی کار تمام کارمندان تاثیر میگذارد؟
اجازه دهید با بررسی دو اصل اساسی شروع کنیم:
سازمانهای با سواد داده، با اطمینان از اینکه کارمندانشان در زمینه تجزیه و تحلیل آموزش میبینند و بخشی از ایجاد این تجزیه و تحلیل را تشکیل میدهند؛ تغییرات لازم را شروع میکنند.
برای داشتن سواد داده؛ به افرادی نیاز دارید. هر چقدر افراد بیشتری را در قلب این تغییر قرار دهید؛ به آنها کمک خواهید کرد که کل سازمان جهشی به سمت سواد داده داشته باشد. مک کینزی میگوید:
تهیه و اجرای یک استراتژی کلان داده و تجزیه و تحلیل پیشرفته؛ چیزهای زیادی را ارائه میدهد که چیزی بیشتر از ارائه داده به یک ارائهدهنده خارجی برای استخراج فرآیندهای پنهان است. در عوض؛ این کار در مورد ایجاد تغییرات گسترده در شیوه انجام کار روزمره یک شرکت است. ماهیت غالبا دگرگونکننده این تغییر، تقاضای جدی تیم برتر را ایجاد میکند.
ما به خوبی متوجه خواهیم شد که چگونه این تغییر سازمانی در شرکت معنی انقلاب در سبک مدیریت شما و حتی در فرهنگ ریشهای شرکت را ایجاد میکند. اما چه کسی را برای رهبری این تغییر انتخاب میکنید؟ برای پیدا کردن جواب این سوال باید سوال دیگری بپرسیم؛ هدف اصلی دادهها برای یک کسب و کار چیست؟ از آنجا که تصمیمگیری بهتر و سریعتر و البته رشد کسب و کار را امکانپذیر میکند؛ منطقی است که سواد داده باید در اهداف اصلی کسب و کار گنجانده شود.
برای تیمهای مدیریت عالی؛ پیشرفت دانش برایشان بسیار مهم است؛ بنابراین آنها میتوانند طرز تفکر تیمهای خود را تغییر دهند؛ نقشها را سازماندهی مجدد کند و نقشهای جدیدی را ایجاد کنند تا متناسب با تنوع فرصتهای مربوط به دادهها که روی کل سازمان تاثیر میگذارد؛ تنظیم شوند. حتی اگر مجموعه C باید مهارتهای خود را برای استخراج و الهام بخشی ارتقاء دهند؛ کارمندان همچنان باید نگرش و رویکرد خود را برای استفاده از تجزیه و تحلیل تغییر دهند. کارمندان به تشنگی برای کشف؛ کنجکاوی و تمایل به یادگیری نیاز دارند. نقش یک رهبر این است که کل سازمان را تشویق کند تا نوآوریهای صحیحی داشته باشند و به کارمندان کمک کند تا در فعالیتهای روزمره خود سواد داده را بپذیرند.
برنامه شما باید سریع و پاسخگو باشد؛ با خواستهها و انتظارات کارمندان نیازمند به آموزش سازگاری داشته باشد. این پلتفرم بسیار دورتر از پلت فرمهای قدیمی و سخت است که بر اساس تراکم تخصصی پیچیده ساخته شدهاند. با این حال؛ در حالی که یک برنامه سواد دادهی کاملا خلاقانه طراحی میکنید؛ موارد ضروری را فراموش نکنید. تمام ابزارها و فنون هر برنامه سوادآموز سنتی و کانالهای مختلف ارائه آن باید به بخشی از این طرح تبدیل شوند.
با استفاده از پیش زمینهها، هر ایدهای میتواند برای هر یادگیرنده شخصیسازی شود. علاوه بر این، برای اطمینان از اینکه سواد داده فقط به معنای دانش بیشتر نیست بلکه به معنای یک فرهنگ پایدارتر و از ارکانهای اساسی مهم است؛ در فرآیند یادگیری از دیدگاه گروه؛ سرعت بسیار مهم است.
هر چه کارمندان بیشتری در فرآیند یادگیری و تبادل با یکدیگر درگیر شوند؛ بیشتر قادر به شناسایی مبانی سواد داده، اصول آن و در نتیجه استفاده از این سواد برای مدیریتهای داده خود خواهند بود. در نهایت، روشهای انسان محور مانند تفکر طراحی میتوانند در اینجا کمک بزرگی کنند (برای اطلاعات بیشتر در مورد تفکر طراحی این راهنما را مطالعه کنید). تفکر طراحی به طور کلی شامل توسعه تاثیر برنامه سواد داده شما، ارتباط با اکوسیستم شناختی یادگیرنده و ایجاد چرخه مداوم جذب دانش است.
حالا که نیاز و پشتیبانی از سواد داده را تایید کردیم؛ اجازه دهید توجه خود را روی این موضوع معطوف کنیم که چگونه یک سازمان میتواند سواد داده تمام کارمندان خود را بهبود بخشد. لیستی که در ادامه ارائه میشود یک نقطه شروع خوب است. شما باید این لیست را متناسب با فضای کسب و کار و تجارت خود تنظیم کنید.
تولیدکنندگان داده عبارتند از:
مصرفکنندگان داده عبارتند از:
این موارد سطح و نوع آموزش مورد نیاز برای هر گروه کارمندی را تعیین میکند.
ویترای ارایه دهنده راهکارهای هوش تجاری با استفاده از ابزارهای مایکروسافت SSIS, SSAS, Power BI میباشد.